علمی-اجتماعی
یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:45 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

سماع و شاعری صوفیان در سماع

یکی از بحث‌انگیزترین موضوعات در تصوف،

سماع است. جمع شدن صوفیان در یک محل (دویره یا خانقاه) و گوش فرادادن به آواز قوّال، که گاهی با ساز همراه می‌شده، از سنّت‌های دیرپای تصوف است. برپاکردن مجالس سماع، که ظاهراً از قرن سوم آغاز شده، با پدید آمدن رابطه مریدان و پیر و حلقه زدن آنان به‌دور او و شنیدن تعالیمش پیوند مستقیم داشته‌است. احتمالاً مجالس سماع صوفیان تقلیدی از مجالس طرب در دربارها و به نوعی، صورت دینی و مقدّس شده‌این مجالس بوده، چنان‌که شیوه رفتار مریدان با شیخ نیز با ادب درباریان نسبت به شاه یا خلیفه بی ارتباط نبوده‌است. ظاهراً، نخستین مشایخی که‌این نوع مجالس را دایر کردند، بغدادیان بودند؛ جنید بغدادی و ابوبکر شبلی مجلس سماع تشکیل می‌دادند. در خراسان، ملامتیان نیشابور با سماع و رقص موافق نبودند، ولی در قرن چهارم صوفیان خراسان این رسم را پذیرفتند و در باره آداب و مسائل آن سخن گفتند. اکثر رساله‌هایی که بعداً در باره سماع صوفیان نوشته شده، به قلم ایرانیان بوده‌است. متشرعان و فقها همواره به مجالس سماع اعتراض و از آنها انتقاد می‌کرده‌اند و به همین جهت در بعضی از رساله‌های سماع و رساله‌ها کوشش شده که‌این مجالس به لحاظ شرعی توجیه شوند. در ابتدا، در مجالس سماع قاریان با آواز خوش قرآن می‌خواندند و صوفیان سماع می‌کردند. سپس خواندن اشعار عربی و در مجالس ایرانی خواندن اشعار فارسی نیز باب شد. برخی از مشایخ نواختن دف و برخی دیگر علاوه‌بر آن، نی زدن را نیز مجاز می‌دانستند، ولی همه‌اینها از نظر علمای متشرع حرام بود. در قرن پنجم، رقصیدن و جامه دریدن نیز در مجالس سماع رسم شد که بعضی از صوفیان نیز نسبت به آن انتقاد داشتند. از دیگر رسومی که بعضی از علمای شرع و حتی برخی صوفیان به آن اعتراض می‌کردند، خواندن غزل یا ابیات عاشقانه‌ای بود که در آنها از مطرب و می‌وخرابات و شاهد و ساقی و زلف و خدّ و خال معشوق سخن گفته شده بود؛ اشعاری که مضامین آنها غیردینی بود و سرایندگان آنها نیز معمولاً شاعران درباری بودند. هجویری خود از کسانی بود که خواندن این قبیل اشعار را حلال نمی‌دانست، ولی به رغم مخالفت او و سایر متشرعان، صوفیان (بخصوص در خراسان) از این اشعار استقبال می‌کردند.

روی آوردن صوفیان به شعر با تحولی عمیق در دیدگاه‌ایشان همراه بود و آن برجسته شدن عشق به منزله نسبت انسان و خداوند بود. صوفیانِ نخستین معمولاً از لفظ قرآنی محبت استفاده می‌کردند، ولی از نیمه دوم قرن سوم به بعد، لفظ عشق که در اصل در مورد دوستی میان دو انسان، بخصوص زن و مرد، به کار می‌رفت، به‌تدریج در خصوص نسبت انسان و خدا نیز به کار رفت. حلاج از جمله صوفیانی بود که به سرودن این نوع اشعار عاشقانه پرداخت؛ اما بزرگترین تأثیر مفهوم عشق و حُسن در تصوف، پدید آمدن آثار ارزنده نظم و نثر در ادبیات صوفیانه، بخصوص در زبان فارسی، بود. از قرن پنجم به بعد، ده‌ها رساله منظوم و منثور، به فارسی و عربی، در باره عشق و روان‌شناسی عاشقی نوشته شده و غزلیاتی، بخصوص به فارسی، سروده شده که همه محصول همین مفهوم عشق و رابطه عاشق و معشوقی میان انسان و خداوند است.

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





    درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    پیوندهای روزانه
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی-اجتماعی و آدرس shamila.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 160
بازدید دیروز : 166
بازدید هفته : 404
بازدید ماه : 7947
بازدید کل : 3514751
تعداد مطالب : 14893
تعداد نظرات : 281
تعداد آنلاین : 1

<>