علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
مرده بدم زنده شدم ، گريه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم ديده سيرست مرا ، جان دليرست مرا زهره شيرست مرا ، زهره تابنده شدم گفــت که : ديوانه نه ، لايق اين خانه نه رفتم و ديوانه شدم سلسله بندنده شدم گفــت که : سرمست نه ، رو که از اين دست نه رفتم و سرمست شدم و ز طرب آکنده شدم گفــت که : تو کشته نه ، در طرب آغشته نه پيش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم گفــت که : تو زير ککی ، مست خيالی و شکی گول شدم ، هول شدم ، وز همه بر کنده شدم گفــت که : تو شمع شدی ، قبله اين جمع شدی جمع نيم ، شمع نيم ، دود پراکنده شدم گفــت که : شيخی و سری ، پيش رو و راه بری شيخ نيم ، پيش نيم ، امر ترا بنده شدم گفــت که : با بال و پری ، من پر و بالت ندهم در هوس بال و پرش بی پر و پرکنده شدم گفت مرا دولت نو ، راه مرو رنجه مشو زانک من از لطف و کرم سوی تو آينده شدم گفت مرا عشق کهن ، از بر ما نقل مکن گفتم آری نکنم ، ساکن و باشنده شدم چشمه خورشيد توئی ، سايه گه بيد منم چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم تابش جان يافت دلم ، وا شد و بشکافت دلم اطلس نو بافت دلم ، دشمن اين ژنده شدم صورت جان وقت سحر ، لاف همی زد ز بطر بنده و خربنده بدم ، شاه و خداونده شدم شکر کند کاغذ تو از شکر بی حد تو کامد او در بر من ، با وی ماننده شدم شکر کند خاک دژم ، از فلک و چرخ بخم کز نظر و گردش او نور پذيرنده شدم شکر کند چرخ فلک ، از ملک و ملک و ملک کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم شکر کند عارف حق کز همه بر ديم سبق بر زبر هفت طبق ، اختر رخشنده شدم زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم يوسف بودم ز کنون يوسف زاينده شدم از توا م ای شهره قمر ، در من و در خود بنگر کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |