علمی-اجتماعی
یک شنبه 4 فروردين 1387برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

 

شنبه 12 اسفند 1386برچسب:, :: 22:47 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

دیدید چقدر ما بی تفاوت از کنار  چیزهای با ارزش زندگیمان می گذریم و به آنها بی اعتنا هستیم و برایشان ارزشی قائل  نیستیم

با توجه به تلاش و زحمتی که روزنامه نگاران می کشند و از اول صبح تا شب و شب تا صبح دنبال این و اون دویدن و دنبال خبر رفتن تا بالاخره مطالب جمع وو جور می شود و به تحریریه ارسال می شود و بعد از ویرایش به انواع و اقسام دستگاههای چاپ و وکاغذ و جوهر مطالب و تصاویر  به چاپ می رسندو از نیمه های شب موزعان برای توزیع و پخش آن سرما و گرما را تحمل می کنند .و بی خوابی می کشند تا به دست مشتریان برسد . دست همگیشان از بالاترین تا پایین تر رده درد نکند .

 حالاوقتی روزنامه و مجله ای خریداری می شود چه سرنوشتی پیدا می کنند ؟

وقتی روزنامه وو مجله ای خریداری می شود گرچه گاهی اوقات هم فروخته نمی شود و در کیوسکها ی روزنامه فروشیها خاک می خورند.

بعد از خرید:

برخی فقط عناوین صفحه اول

بعضیها فقط عناوین را می خوانند .

بعضی ها اول می روند سراغ جدول و سودوکو

که بر سر اینها دعواست

بعضی ها سرمقاله را می خوانند  عده ای ورزشی، عده ای آگهی ها و حوادث ، عده ای مطالب اجتماعی و  علمی  وعده ای دیگرتغذیه ،سلامت، بهداشتی و پزشکی عده ای دیگر نیز  نیازمندیها و عده ای  هم کل روزنامه یا مجله را مطالعه می کنند

عده ای با عشق و عده ای به خاطر شغلشان عده ای برای کسب اطلاعات و...

 

حالا برسیم به سایر کاربردها:

برای پاک کردن شیشه ها

چسباندن به جای شیشه های شکسته

به عنوان سفره

زیر دستی برای پاک کردن سبزی

پیچیدن سبزی  نان و ...

برای باد زدن

برای درست کردن باد بادک، قایق، فرفره و...

پاکت

برای پاک کردن

برای جمع آوری آبهای ریخته روی فرش

زیر فرش و قالی

برای روی  و توی کابینتها

 بالای یخچال و

به صورت قیف برای ریختن  تخمه و نخودچی

برای پیچیدن پمپرز

برای مخفی کردن بعضی چیزها مثل سی دی

برای پاره کردن  تا  بچه ها سرگرم بشوند و شلوغ نکنند

 به صورت مچاله شده برای جاهایی که سوسک و موش بیرون میاید

برای کشتن سوسک

به عنوان دستمال سفره برای مرحوم آقای فرخی تا لب و دهنش و پاک کنه

به عنوان دستمال

برای سایبان در آفتاب  و به عنوان چتر

برای....

تازه آخرش هم می تونی بدی نون خشکی و پول بگیری

 

هیچ چیزی مثل مطبوعات اینقدر در دنیا با ارزش نیست و کاربرد بالایی ندارد.

چهار شنبه 9 اسفند 1386برچسب:, :: 3:9 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

اون قدیم قدیما مردم در شب چهارشنبه سوری تمام کارهاشونو انجام داد ه بودند و خونه تکونی کرده بودند و سبزه هاشون رو هم سبز کرده بودند.

در این شب آقایون دست زن و بچه هاشون و( یا زنها و بچه شون و) می گرفتند و می رفتند خیابون و بازار . اسپندبا آتیل و پاتیل ، سوزن و سنجاق ، آینه و شونه سنجاق سر ، پارچه و نقل وشیرینی و ماهی سر سفره و پارچه و لباس می خریدند.

تو این شب مغازه هایی که به سمت قبله بودند کارو بارشون سکه بود و خیلی مشتری داشتند .

بعد از خرید می اومدند خونه تازه بوته ها را توی چند جا (3،5، 7) کپه می کردند وآتیش می زدند و آتیش درست و حسابی درست می کردند و جونها که قویتر بودند از روی شعله های بلند آتش می پریدند و زنها و دخترها و بچه ها و پیرتر ها نگاه می کردند و می خندیند وقتی شعله ها کمتر می شد بعد نوبت بقیه می رسید آخر کار هم بچه ها از روی آتیش می پریدند تا این که آتیش خاموش بشه . همه می گفتند و می خندیدند و شاد بودند .

وقتی از روی آتیش می پریدند می گفتند : سرخی تو از من زردی من از تو.    

علاوه بر این توی این شب رسم ورسومات زیادی در سراسر ایران وجود داشت .

معمولا این کارها توسط پسران و دختران جوان انجام می گرفت .

 

یکی این که با توجه به این که همه جا را تمیز کرده بودند ولی بازهم خونه رو جارو می زدند و خاکها و آشغالها رو می بردند می ذاشتند دم در. بعد در می زدند . تق تق تق . اعضای خونواده

می پرسیدند : از کجا اومدی ؟جواب می داد: از عروسی .

می پرسیدند چی آوردی ؟  می گفت : سلامتی ، خیر و برکت و شادی . اینها درو بروش باز می کردند و شاد و خوشحال وارد خونه می شدند.

توی این شب بعضی ها ( بیشتر دختران دم بخت ) فال گوش وای می ایستادن . یعنی چادر می گرفتند طوری که کسی آنها را نشناسد یا متوجه نشوند که او فال گوش وایستاده . اون وقت به حرفهای رهگذران گوش می دادند و بعد به خانه برمی گشتند و حرفهایی را که شنیده بودند تعریف می کردند که خوب یا بد ؟ آیا اونها توی اون سال ازدواج می کنند یا نه؟

 

بعضی ها قاشق زنی می کردند . می رفتند به صورت ناشناس دم در خونه ها و قاشق را به یک ظرفی که با خودشان داشتند می زدند و صاحب خانه نیز توی کاسه آنها پول یا شیرینی و شکلات و... می گذاشت.

بعضی ها عمو نوروز می شدند و برقص وبکوب راه می انداختند

بعضی ها حاجی فیروز می شدند و می خوندند و می رقصیدند.

در بعضی جاها   غول می آوردند

در بعضی جاها نوروز و نوسال میومد می خوند : ببخشید که بلد نیستم ولی چیزی مثل این: امام اولی نامش علی است امام دومی نامش حسن بود( البته بعضیها نیز به شوخی می گفتند: امام اولی نامش ندانم امام دومی هم مثل اول و الخ... ).بالاخره با اشعار نام 12 امام را می اوردند.

در روستاها شال می انداختند . شال دستمالی  یا پارچه ای بود که داخل خانه یکدیگر می انداختند و صاحب خانه نیز در آن پول یا شیرینی و یا هرچی که در توانش بود  می ریخت و به او می داد .

در روستاها شال می انداختند

بر عکس الان اون وقتها خونه ها زیاد نبود بیشتر مردم مستاجر بودند و در خانه هایی مانند خانه قمر خانم چند خانوار یا به اصطلاح (کوچ) زندگی می کردند.

در این شب معمولا یکی از گیس سفیدها با جارو یا چوب دخترها و پسرهای دم بخت یا انهایی که از سن ازدواجشان گذشته بود را باشوخی و حنده و تفریح دنبال می کردند و می زدند و آنها را از محوطه و خانه بیرون می انداختند می گفتند بروید سر خونه و زندگی خودتون دیگه ما خسته شدیم بابا از جون ما چی می خواهید؟

توی این شب بایستی حتما شامشان از سبزی درست می شد یا سبزی پلو یا خورشتهایی که با سبزی درست می شد .

صبح فردا نیز  بچه ها را می فرستادند تا سبزه و شاخه های سبز بکنند و به خانه بیاورند.

در روز چهارشنبه خانمها موهایشان را مقداری کوتاه می کردند چون معتقد بودند که موهایشان پرپشت تر می شود و رشدش نیز سریعتر می شود.

افرادی که لاغر بودند و دوست داشتند چاق شوند می رفتند ویک درخت چاق و چله را بغل می کردند و می گفتند : چاقی تو مال من ،لاغری من برای تو.

یا کسایی که سرفه می کردند یک چیز تیز مانند چاقو را به تنه درختها ی ستبر می زدند و می گفتند که سرفه ما خوب بشه .

و رسم و رسومات دیگر که من نمی دانم ولی مسلما در ایران عزیز ما با این وسعت و اقوام و قومیتهای مختلف حتما مراسم دیگری نیز وجود دارد . اگر می دانید لطف کنید مطرح کنید.

به این ترتیب چهارشنبه سوری با لذت و شادی به اتمام می رسید.

پیشاپیش چهارشنبه سوری تان مبارک.

 

 

سه شنبه 17 بهمن 1386برچسب:, :: 9:50 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 توجه                        توجه

رهبر عزیز ملت را دریاب.

در حالی که سران قوای مجریه و مقننه در حال نزاع و جدالند ،

فروشندگان مانند سگهای وحشی هار به جان ملت افتاده اند و دارند ملت را می درند

و هر ساعت بر قیمت اجناس می افزایند و کسی نیز جلوی قیمتهای لجام گسیخته را نمی گیرد. انگار کنترلی بر بازار نیست .

مثال : پسته ( محصول کشور) مهرماه پارسال در در منطقه ما- 10000 تومن – در عید 91 20000 تومن .

12 روز قبل 32000 تومن – 10 روز قبل 38000 تومن و الان 53000 تومن. 

 همین طور برنج ، گوشت ، تحم مرغ ، خودرو و....

به دادمردم برسید که تولید کنندگان و واسطه ها و فروشندگان دارند مردم را غارت  و چپو می کنند.

رهبر جان به داد ملت و کشور برس که هر دو دارند از دست می روند.

سه شنبه 10 بهمن 1386برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

الهی چنان کن سرانجام کار     تو خشنود باشی و ما رستگار

جمعه 6 بهمن 1386برچسب:, :: 22:28 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی
جمعه 29 دی 1386برچسب:, :: 23:36 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

آگهی استخدام : به تعدادی تحصیل کرده برای تدریس دروس مختلف نیازمندیم.

جمعه 29 دی 1386برچسب:, :: 23:32 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

آگهی استخدام: شرکتی تبلیغاتی - فرهنگی  برای یک پروژه علمی 50 نفر از افراد تحصیل کرده

 و با توانایی فن بیان و سلامت بدنی با حقوق و درآمد بالای 2000000 تومن در شهرهای

تهران و کرج و استانهای گیلان و مازندران و سمنان دعوت به همکاری می نماید.

 

با سلام خدمت تمامی ایرانیان.

با توجه به میزان بالای دزدی و رشوه خواری و ثروت اندوزی بی حد و حصردر ایران که تقریبا در تمامی دنیا کم سابقه است قصد داریم

نهاد و سازمانی تاسیس کنیم برای مبارزه با این عوامل .آیا حاضرید به عضویت نهاد چندین ده میلیونی مبارزه با مفاسد در ایران درآیید؟

چنانچه مایل هستید که در این نهاد عضو شوید لطفا نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را مطرح نمایید . در صورت لزوم برای نوشتن

اساسنامه به ما کمک کنید.می خواهیم عضو چندین ده میلیون ایرانی این نهاد باشیم . از مقامات ارشد و سران کشورو رسانه های

ارتباط جمعی نیز تقاضا می کنیم به ما کمک کنند و به ما بپیوندند تا ریشه مفاسد در ایران  خشکانده شود با تشکر از تمامی ملت خوب

و فهیم ایران. لطفا در نظر سنجی ما شرکت کنید. متشکرم.

 

جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 22:11 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

دودوئک را به دو روش دسته بندی می‌نمایند:

اول: بر اساس جهت دودوئک که می‌تواند عرضی، عمودی، چرخشی یا آونگی باشد. دودوئک‌های آونگی از لحاظ سرعت و ارتفاع یکسان هستند، لذا جزء کند و تند ندارند ولی دودوئک‌های ضربانی، که بطور شایعتر دیده می‌شوند، دارای دو حرکت کند و تند هستند. پس علاوه بر تقسیم بندی فوق، نیستاگموس‌ها را می‌توان به دو نوع کلی آونگی و ضربانی تقسیم نمود.

دوم: بر اساس عاملی که باعث بروز دودوئک می‌شود، که بر این اساس دو دسته دودوئک بوجود می‌آید.

۱- دودوئک فیزیولوژیک: می‌توان این نوع نیستاگموس را با تحریکات خاصی ایجاد نمود که مثال آن در تست اپتوکینتیک است و مثال عملی آن فردی است که در ترن نشسته است، حرکات آرام چشم اشیاء را دنبال کرده و سپس با یک حرکت تند، چشم به وضعیت اولیه برمی گردد. در این تست واکنش فوق را در آزمایشگاه بوجود می‌آوریم. یعنی معادلِ تستِ اپتوکینتیک، فرد نشسته در ترن است.

۲- دودوئک پاتولوژیک: به دلیل اختلالات دستگاه تعادلی لابیرنتی (محیطی) یا دستگاه تعادلی مرکزی (دستگاه عصبی مرکزی)، بوجود می‌آیند. مصرف الکل، برخی داروها (مانند باربیتوراتها و آسپرین)، حوادث رگ‌های مغزی و مشکلات مادرزادی (مانند آلبینیسم) از علل این نوع نیستاگموس هستند.


    درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    پیوندهای روزانه
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی-اجتماعی و آدرس shamila.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 277
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 329
بازدید ماه : 1950
بازدید کل : 3548658
تعداد مطالب : 14893
تعداد نظرات : 281
تعداد آنلاین : 1

<>