علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:6 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
۱. تمشک
استفاده از شاهی آبی در همه وعده های غذایی باعث می شود تا DNA کمتر آسیب ببیند و سرطان ایجاد نشود. البته می دانیم که این گیاه همیشه در دسترس نیست. اما باید سعی کنید آن را تهیه و هر روز مصرف کنید. آنتی اکسیدان های موجود در برگ های سبز این گیاه، مانع از فعالیت رادیکال های آزاد و آسیب دیدن سلول های سالم می شود. اسفناج نیز خاصیت ضدسرطانی دارد. این گیاه خوش طعم را می توان به اشکال متنوع در وعده های غذایی مختلف خود گنجاند. اسفناج مانع از ایجاد سرطان مثانه می شود. همچنین، برگ های سبز تیره این گیاه – کلروفیل – خطر ابتلا به سرطان کبد را نیز کاهش می دهد. دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:4 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
.. عسل خاصیت ضدباکتریایی دارد که پوست سر را سالم نگه میدارد و شوره سر و در نتیجه ریزش مو را کاهش میدهد. کسانی که از ریزش مو یا کچلی رنج می برند می توانند با روغن زیتون گرم (روی بخار آب در حال جوش گرم شود)، یک قاشق سوپخوری عسل و یک قاشق چایخوری دارچین محلولی درست کرده و قبل از استحمام بر سر خود بمالند و پس از ۱۵ دقیقه سرشان را بشویند. دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
از 686 نفر کاندیدای ریاست جمهوری اگر هر کدام بخواهند فقط یک میلیون رای بیاورند بایستی 686 میلیون نفر رای دهند چون این تعداد جمعیت نداریم بنابراین نیاز به زاد و ولد بیشتر برای تامین رای دهندگان با تعدد کاندیداها در آینده به شدت احساس می شود. خوب حالا اگر هر کدام بخواهند پانصد هزار رای بیاورند می شود 343 میلیون که بازهم این تعداد را نداریم. خلاصه کنم اگر نفری 100000 رای بیاورندمی شود 68600000 نفر که باز هم چون تعداد افراد واجد رای دادن حدود 40 میلیون نفر هستند پس هر کاندیدا کمتر از 60000 رای می تواند بیاورد.یعنی امکان پیروزی برای هر کاندیدا تور با توجه به تعداد فک و فامیل و دوست و آشنا و همکار و همشهری و...وجود دارد و کسی بر کس دیگری تفوق و برتری نخواهد دلشت!!! یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:54 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
واقعا چه شده ؟چه اتفاقی برای ما افتاده که...؟ یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:53 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
اگر کسانی که مبارز هستند بخواهند به آرمانهای مبارزاتیشان خیانت کنند بسیار زشت خواهد بود.!!! برای خوشایند دشمنان و شبکه های مخالف خیانت به آرمانهای انقلابی برای هر مبارز بسیار وقیحانه وناصواب خواهد بود که قابل بخشش نیست . یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
تنها عشق است كه به كار مي آيد؛ تكنيكهاي مختلف فقط بهانه اند. اين درمانگر است كه موثر واقع مي شود، نه شيوه هاي درمان. بيست و پنج قرن است كه انسانها اشتباه تصور مي كنند كه بودا و ساير رسولان اديان مختلف به آنها كمك كرده اند، ولي اينطور نيست. اين نيروي حيات، مهرباني، درك و عشق آنها بوده است كه به انسانها ياري رسانده است. ذهن ما هميشه بدنبال تكنيكهاي سطحي است و چون موارد سطحي برايمان اهميت مي يابند، ارتباط با عمق را از دست مي دهيم. به اين شكل، تنها آنچه غير ضروري است، آموزش داده مي شود و ضروريات به سادگي فراموش مي شوند. تمامي آموزشها، خلاف وجود اصيل آموزگار است. تنها موارد سطحي و غير ضروري در آموزشها منتقل مي شوند. درحاليكه نكته مهم، وجود خود آموزگار است. فصل پاييز، فصل مراقبه است- موسمي كه تمام برگهاي درخت مي ريزد و درخت كاملا عريان مي شود. اگر خودآگاهي تمام افكار را دور بريزد، چون يك درخت بدون برگ شود. آنگاه بدون هيچ پوششي در معرض باد و باران و ماه و خورشيد قرار مي گيرد و در اين عريان ساختن خود، ارتباطي با خدا بر قرار مي شود. اين ارتباط همان عشق است. د راين ارتباط تو عاشق خدا مي شوي. عشق يگانه پل پيروزي است اما پيروزي از راه عشق بسيار عجيب است، زيرا لازمه آن تسليم شدن است. پيروزي از راه عشق، پيروزي از راه تسليم شدن است و به همين دليل اين پيروزي بسي زيباست. اين پيروزي جنگ طلب نيست، آشتي جوست. با حمله و تصرف كردن پيروز نمي شود، با تصرف شدن پيروز مي شود. كساني كه مي كوشند خدا را تصرف كنند، ابله اند. قادر به اين كار نيستند. خردمندان به خدا تسليم شده اند. خدا را دعوت كرده اند تا آنان را تصرف كند. تو نمي تواني خدا را صاحب شوي اما مي تواني بگذاري صاحب تو شود. اين يعني عشق. عشق به تو اجازه مي دهد تصاحب شوي. عشق مالكيت طلب نيست، هيچ تمايلي براي مالك شدن ندارد. عشق يعني خود را كاملا تسليم كردن به گونه اي كه از تو هيچ باقي نمانده باشد. یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:49 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
ممكن است من در اشتباه باشم. ممكن است من پيوسته در حال وانمود كردن چيزي باشم كه نيستم. هيچكس در اين مورد مطمين نيست. اطمينان كردن هميشه خطر است. اگر بدون اينكه به كسي حرفي بزنيد، خودتان تصميم بگيريد كه سيگار كشيدن را ترك كنيد، احتمال موفقيتتان تنها يك درصد است. حال اگر از اين تصميم دوستان و اطرافيانتان را آگاه سازيد، اين احتمال تا ده درصد افزايش مي يابد. اگر به جامعه غير سيگاري ها بپيونديد كه در آن هيچكس سيگار نمي كشد، به احتمال نود و نه درصد، سيگار را ترك خواهيد كرد. بزرگي مي گفت: اگر مي خواهيد كاري را انجام دهيد و در انجامش مداومت داشته باشيد، گروهي از دوستان خود را بيابيد و اين كار را دسته جمعي و با هم انجام دهيد. درست مثل اينكه در زندان حبس شده ايد و مي خواهيد فرار كنيد. اگر بخواهيد به تنهايي اين كار را انجام دهيد، احتمال موفقيتتان بسيار كم خواهد بود ولي اگر گروهي تصميم به فرار بگيريد، اين احتمال افزايش مي يابد. با وجود اين، هنوز اين احتمال وجود دارد كه فرارتان با شكست مواجه شود؛ زيرا تعداد نگهبانان بسيار بيشتر از شماست. بهترين كار اين است كه با افرادي كه خارج از زندان و آزاد هستند، تماس بگيريد و از آنها تقاضاي كمك كنيد. آنها مي توانند ابزار، وسايل و نقشه هايي را كه نياز داريد، به شما بدهند تا ساده تر از زندان فرار كنيد. مراقبه مخالفت با فكر نيست، فراتر رفتن از افكار است. چنان لخت و عريان شدن ذهن است كه خدا بتواند تو را آنگونه كه هستي ببيند. بدون هيچ صورتكي، بدون هيچ پوششي. چون يك كودك. و آن لحظه، لحظه بزرگ زندگي است وقتي كه عشق از فراسو بر تو جاري مي شود و تو معشوق خدا مي شوي. اما تو مجبوري آنرا بدست آوري، بايد ارزش آنرا داشته و شايسته اش باشي. اين شايستگي از راه مراقبه بدست مي آيد. اتصال و مراقبه تو را براي دريافت عشق خدا آماده مي كند. خدا هميشه آماده است تا عشق خود را به ما بدهد ولي ما براي دريافت آن آماده نيستيم. فضاي كافي براي دريافت آن نداريم. چنان از آشغال، افكار، آرزوها، خاطره ها و روياها انباشته هستيم كه هيچ فضاي خالي در ما وجود ندارد. اين فضا را بايد ايجاد كرد. و اين هنر مراقبه است: ايجاد فضايي در درون. عشق الهي ترين تجربه زندگي است. عشق مدركي است كه ثابت مي كند كه هستي بدون معنا نيست، بلكه معنا و هدفي در آن نهان است. غير از عشق هيچ مدرك ديگري براي اثبات هدفدار و معنا دار بودن زندگي وجود ندارد. اگر تو مست مي عشق نشوي، بي هدف و سردرگم، چون پر كاهي در معرض نيروي ناشناخته طبيعت به اين سو و آن سو رانده خواهي شد. مادي گرايان به زندگي اينگونه مي نگرند. آن را تركيبي از ماده، محصول جانبي ماده و پديده اي ثانويه مي دانند. از نگاه آنان زندگي هيچ معنا و هدفي ندارد. اما بدون معنا و هدف فقط مي توان جان كند. نمي توان به رقص شادي درآمد. بدون معنا و هدف، فقط ترسوها مي توانند زندگي كنند. شجاعان خودكشي خواهند كرد. هيچ كس براستي قانع نمي شود كه زندگي بي معنا و هدف باشد، زيرا زندگي بي معنا و بي هدف نيست، بلكه داراي ارزشي ذاتي است كه بايد آنرا كشف كرد. ما ناخودآگاه، باطنا و فطرتا از آن اگاهيم. بطور مبهم مي دانيم كه زندگي بايد معنايي داشته باشد اما برايمان روشن نيست. بايد آنرا به روشنايي بياوريم. ما هيچ مدركي براي اثبات آن نداريم، مگر عشق را. عشق دريچه كوچكي را به روي مراقبه مي گشايد و از راه مراقبه پنجره اي به روي هستي خداوند گشوده مي شود. از اينروست كه من عشق را الهي ترين پديده روي زمين مي دانم. یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:47 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
تصوف و تشیع با انقراض خلافت عباسی و فتح بغداد توسط هولاکو، بزرگان شیعی فرصت اظهار وجود یافتند. همچنین، با حمایت امرا از صوفیان، تصوف نیز رونق یافت. شاید از همین دوران بود که زمینههای بروز ارتباط میان تصوف و تشیع پیدا شد. دوره شکوفایی تصوف در دوره تیموریان نیز تا پیدایش صفویه استمرار داشت. در این دوره، حاکمان تیموری نسبت به برخی سلسلههای صوفیه بر حسب عقاید و تعصبات دینی خاص خویش رفتار میکردند؛ اما بهطور کلی آنان به مشایخ صوفیه اعتقاد بسیار داشتند و قرن هشتم و نهم دوران رونق تصوف است؛ ازینرو، کمتر شاعر و نویسنده یا عالمی را مییابیم که در این دوره از ذوق عرفانی بی بهره مانده باشد و جلوههایی از آنرا در آثار خود منعکس نکرده باشد. با این حال، برخی مشایخ صوفیه در این ادوار، خصوصاً در زمان تیموریان، مورد سختگیری و اذیت برخی متشرعان ظاهری قرار میگرفتند. از مهمترین اوصاف تصوف در این دوره، ظهور علایق شیعی در مشایخ صوفیه و رواج و قدرت یافتن سلسلههای صوفیانه شیعی، از جمله سلسله صفویه و نوربخشیه و نعمت اللهیهاست. احتمالاً علت اصلی این امر، انقراض خلافت عباسی و آزاد شدن مردم در پیروی از مذاهب و تضعیف قدرت حکومتی اهل سنّت بود. یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:47 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
نهضتها و تصوف در این دوره، نهضتهای اجتماعی صوفیان شیعی بر ضد حکام عصر و برای استمرار تشیع و عدالت اجتماعی پدید آمد. مهمترین این نهضتها عبارت بودند از: نهضت شیخ خلیفه مازندرانی (مقتول در ۷۳۶)؛ قیام مریدش، شیخ حسن جوری (مقتول در ۷۴۳)، که به نهضت سربداران خراسان منجر شد؛ نهضت عدهای از سادات صوفی مازندرانی، که از پیروان میر قوامالدین مرعشی بودند و به نام مرعشیان مشهور شدند، آنان با نهضت سربداران مرتبط و به بزرگان آن نهضت منتسب بودند، تیمور گورکانی در ۷۹۵ حکومتشان را از بین برد؛ نهضت حروفیه، که بانی آن شیخ فضلاللّه حروفی استرآبادی بود. وی بر ضد حکام و فقیهان اهل سنّت قیام کرد و در ۷۹۶ فرزند تیمور او را به قتل رساند. دیگر ویژگی مهم تصوف در این دوره، توسعه و رواج آن در گیرودار حمله مغول در نواحی دیگر، از جمله آسیای صغیر و هندوستان، بود که با ورود مشایخ ایرانی صوفیه در آن مناطق (مثل هجرت بهاء ولد پدر مولوی و شیخ نجمالدین رازی به روم) تحقق یافت و به همین واسطه عده بسیاری نیز مسلمان شدند. هندوستان نیز از مهمترین مراکز صوفیان بود و رونق تصوف در هندوستان که ورود آن به آنجا از زمان غزنویان آغاز شده بود، در این چند قرن به اوج خود رسید. در میان سلسلههای صوفیه که از ایران به شبه قاره هند رفتند، چشتیه، سهروردیه، نعمت اللهیه، نقشبندیه و قادریه سهم عمده داشتند. دوره مغول همچنین مهمترین دوره برای ادبیات صوفیانه فارسی است. آثار مکتوب صوفیان در این اوان چهره دلپذیری یافت. آثار منثور پختگی یافت و بعضی از آنها از تعلیمی یا روایی و تذکره بودن صِرف، بیرون آمد و مباحث نظری و استدلالی در آنراه یافت و در ردیف سایر علوم قرار گرفت، بهگونهای که شمسالدین آملی در قرن هشتم در نفائسالفنون بخشی را به علم تصوف و مباحث و اصطلاحاتش اختصاص داد. در آثار منظوم صوفیه نیز تحولات چشمگیری صورت گرفت. خلق اینگونه آثار که با سنایی آغاز شده بود، با عطار و مولوی به کمالی بینظیر رسید. گسترش سلسلهها این دوره همچنین دوره تشخص و تعین کامل سلسلههایی است که بهتدریج از قرن چهارم و پنجم شکل گرفته بود. در تصوف، اجازه ارشاد و تربیت اهمیت فراوانی دارد. همه سلسلههای صوفیه اجازه نامه مشایخ خود را به پیامبر اسلام، و بیشتر از طریق علی بن ابیطالب (ع)، میرسانند. تأکید و تصریح در ذکر رشته اجازه هر شیخ، ابتدا عموماً شفاهی بود ولی پس از سه چهار قرن که تصوف رونق گرفت. تعدد ــ و احتمالاً صحت یا عدم صحت دعوی مشایخ ــ سبب شد تا ذکر اجازه با عناوین و اصطلاحات مختلفی، از جمله خرقه پوشیدن شیخی از دست شیخ دیگر، اهمیت یابد. صوفیان این دوره بر حسب سلسله نَسَب معنوی، خود را معرفی میکردند. همچنین سلسلههای گوناگون با نام بزرگان آنها شهرت یافتند. سلسلههای مهمی مثل خاکسار، سهروردیه، نعمت اللهیه، نقشبندیه، قادریه و نوربخشیه در این چند قرن رونق بیشتر داشتند. برخی این سلسلهها را غالباً از انشعابات سلسله معروفیه، منسوب به معروف کرخی، میدانند. سیر تاریخی این سلسلهها میتواند سیر تصوف را، بخصوص در این دوره، مشخص کند. دامنه نفوذ ابن عربی در تصوف ایرانی، خصوصاً در زمان صفویه و بخصوص در آثار ملاصدرا دیده میشود. ملاصدرا به ابن عربی و قونیوی ارادت خاصی داشت و آثارش، از جمله اسفار، مملو از استناد به اقوال آن دو و طرح مباحث عرفانی از قبیل وحدت وجود یا علم حضوری است. پس از وی نیز در ایران شیعی به جریان خاصی از تصوف برمیخوریم که غالباً عرفان خوانده میشود و در آن تعلق خاصی به تعالیم حکْمی ابن عربی و بعضاً آرای فلسفی ملاصدرا وجود دارد. پیروان این جریان، که کسانی همچون آقامحمدرضا حکیم قمشهای (۱۲۴۱ـ۱۳۰۶) بودند، بهویژه فصوص الحکم را تدریس و ترویج میکردند و اهل سیر و سلوک معنوی نیز بودند، بی آنکه ارادت خود را به یکی از سلاسل صوفیه صراحتاً اظهار کنند یا رسماً به سلسلهای تعلق داشته باشند. یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:46 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
زنان و تصوف باوجودیکه اکثر صوفیان بزرگ، که تعالیم و سیره و سرگذشت آنان محرک و مشوق دلهای سالکان بودهاست، مرد بودهاند، در عین حال، استثناهایی هم وجود داشتهاست. معروفترین صوفی زن، رابعه عدویه (قرن دوم) است که نامش در بسیاری از آثار صوفیه ذکر شده. در قرن پنجم بعضی از مشایخ، از جمله ابوسعید ابوالخیر، زنان را نیز در سلک مریدان خود میپذیرفتند. بعدها در بعضی از خانقاهها محلی برای زنان در نظر گرفته شد. گرچه از نظر برخی دیگر مرد به معنای جنسیتی آن در پیشگاه خدا مطرح نیست عطار در تذکره اولیائ هنگامیکه به زندگی رابعه ( بزرگ زن صوفی ) میپردازد میگوید اگر کسی گويد ذکراو در صف رجال چرا کردهای گويم که خواجه انبيا عليهم السلام میفرمايد :ان الله لاينظر الی صورکم الحديث . کار به صورت نيست به نيت است . کما قال عليه السلام يحشر الناس علی نياتهم ....... چون زن در راه خدای مرد بود او را زن نتوان گفت . چنانکه عباسه طوسی گفت :چون فردا در عرصات قيامت آواز دهند که يا رجال ! نخست کسی که پای در صف رجال نهد، مريم بود عليها السلام . کسی که اگر در مجلس حسن حاضر نبودی ترک مجلس کرد ی، وصف او در ميان رجال توان کرد . بل معنی حقيقت آن است که اطنجا که اين قوم هستند همه نيست توحيد اند . در توحيد، وجود من و تو که ماند تا به مرد و زن چه رسد . چنانکه بوعلی فارمذی میگويد رضی الله عنه نبوت عين عزت و رفعت است . مهتری و کهتری در وی نبود . پس ولايت همچنين بود . خاصه رابعه که در معاملت و معرفت مثل نداشت و معتبر جمله بزرگان عهد خويش بود و بر اهل روزگار حجتی قاطع بود . همچنین برخی از صوفيان زندگي زناشويي را جايگزين آتش جهنم مي دانستند و صبر در باره اين بلا را مايه رستگاري مي شمردند. درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|