علمی-اجتماعی
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:16 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:15 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:23 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

عشق

با آنکه عشق، از مسائل اساسی عرفان است ولی عُرفا در تعریف آن اظهار ناتوانی می‌کنند. ابن عربی در این زمینه می‌گوید: «هر کس که عشق را تعریف کند، آن را نشناخته و کسی که از جام آن جرعه‌ای نچشیده باشد، آن را نشناخته و کسی که گوید من از آن جام سیراب شدم، آن را نشناخته، که عشق، شرابی است که کسی را سیراب نکند.»

عرفان عملی

عبارت است از سیر و سلوک انسان الی الله. در واقع این قسمت، روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و خدا توضیح می‌دهد.

اصطلاحات رایج در تصوف

وحدت وجود

یکی از اهم اصول و مبانی اعتقادی عُرفاست. از دید عُرفا، هر چیزی دو وجه دارد: وجهی به سوی خود و وجهی به سوی خدا، که به حسب اعتبار، وجه نخست، عدم است و وجه دوم، موجود. در نتیجه جز خدا و وجه او، موجودی نیست.

 

 

 

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:18 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

 

اصول اعتقادی در عرفان نظری

یک سری باورها و مسائل اساسی، مشخصات عمده عرفان نظری را تشکیل می دهد که شناخت آن کمک شایانی به درک رفتارها و چهارچوب فکری یک عارف می کند. و آن ها عبارتند از:

حرکت و عمل، اصل و اساس است

در بینش عرفانی، تنها بر علم تکیه نمی‌شود، بلکه عمل، اصل و اساس کار است و علم، خود نتیجه و محصول عمل (درست عکس روش فلاسفه). برای رسیدن به آگاهی عرفانی (همان علم) باید مراحل را پشت سر گذاشت و به سیر و سلوک پرداخت.

اعتقاد به حقیقت جهان

عُرفا، حقیقت اشیای پیرامون خود و این جهان مادی را در جهان خارج می دانند و معترف اند که آن حقیقت، ظاهر و مظاهری دارد که کثرت، در این مظاهر است. و باطنی دارد که حقیقت محض است و با وحدت کامل خود، از هرگونه کثرتی، منزه می‌باشد. برداشت اشتباهی که در اینجا صورت گرفته، نسبت دادن عُرفا به ایده‌آلیست‌ها است، در حالی که آنچه در اظهارات عُرفا دربارۀ وهم و خیال بودن جهان، مطرح است، همه در مقام مقایسۀاین مظاهر به آن حقیقت کلّی و باطن واحد است.

اعتقاد راسخ به وحدت

وحدت، تجربه و مفهوم کانونی تمام عرفان‌های موجود است و مهم ترین شاخصۀ عُرفا، نگاه توحیدی آن‌ها نسبت به جهان و اجزای آن می‌باشد.

اعتقاد به ریاضت و مجاهده مورد اتفاق مکتب‌های عرفانی است که رسیدن به کمالات معنوی، تنها در سایه تلاش و کوشش پیگیر و مشقت بار ممکن است. عارف برای رسیدن به هدف خود باید خود را به آب و آتش زند، بسوزد و دم نزند و در برابر امتحان و ابتلا، استواری و استقامت ورزد.

لازمه کشش و جذبه از طرف حق تعالی برای به ثمر رسیدن کوشش

بــه رحمـت ســر زلـف تــو واثـــقـم ور نـه

 

کشش چو نبود از آن سو، چه سود کوشیدن

صوفی معتقد است که مجاهده و ریاضت، هر چند لازم است ولی کافی نیست. بلکه جذبه و عنایت پروردگار است که کارساز و مشکل گشاست. در نظر عارف، حتی مانعی وجود ندارد که جذبه الهی و عنایت غیبی، کسانی را در همان ابتدای کار و بدون طی مراحل سیر و سلوک، به درجه معرفت و شهود برساند.

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:13 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

  افكار چون امواج هستند. ذهن تو را پيوسته متلاطم نگاه مي دارند. و وقتي ذهن تو در تلاطم باشد نمي تواند ماه را باز تاباند. مثل درياچه اي پر تلاطم است: ماه در آسمان است اما درياچه قادر به بازتاباندن آن نيست. وقتي امواج خروشان فرو مي نشينند، سطح درياچه همچون آيينه صاف مي شود و چهره ماه با تمام شكوهش از آن باز مي تابد. در حقيقت، چهره ماهي كه از آب درياچه باز مي تابد بسيار زيباتر از ماه واقعي است، زيرا درياچه چيزي به شكوه و زيبايي ماه مي افزايد. حقيقت نيز اينگونه است. وقتي تو كاملا ساكت و آرام باشي، حقيقتي كه از تو باز مي تابد چيزي ازتو مي گيرد. حقيقت زماني كه از آگاهي يك بودا باز مي تابد قوي تر ميشود. چنين نيست كه فقط بودا قدردان حقيقت باشد، بلكه حقيقت نيز قدردان بوداست. در شرق بسيار معروف است كه وقتي يك نفر به روشني ميرسد، همه عالم جهشي بزرگ بسوي ناشناخته برمي دارد. هر بودا، جواهر حقيقت را بيش از بيش زيباتر مي سازد. اما هنر اينكار ساكت بودن است، سكوت مطلق. بنابراين تو بايد بدون انجام  كاري در سكوت بنشيني تا آنگاه بهار از راه برسد و سبزه ها خود به خود رشد كنند. هيچ تلاشي لازم نيست. تنها چيز لازم، دست برداشتن از تمام تلاشهاست انگار كه تو وجود داري – اين همان معناي سكوت است. وقتي تو كاملا از ميان برخاسته باشي، ‌حقيقت از راه مي رسد. با چنان شكوه و زيبايي، با چنان شور و نشاط، با چنان سرمستي كه در تصور نمي گنجد.

  در لحظه اكنون به سر بردن، يگانه راه زندگي كردن است. و آنگاه كه تو بدون پس روي به گذشته يا پيش روي به آينده در لحظه اكنون به سر مي روي، آنگاه كه همه انرژي ات بر اين لحظه متمركز است، زندگي گرم و پر حرارت و يك عشق بازي پر شور مي شود. تو با انرژي خودت شعله ور مي شوي. نور باران مي شوي، زيرا آتش در گرما و حرارت معيني به زندگي تبديل مي شوي، گرما و حرارت به نور تبديل مي شود. و اين تنها راه ثروتمند شدن است. در دنيا دو نوع انسان فقير وجود دارد: فقير فقير و ثروتمند فقير. ثروت هيچ ربطي با مال و منال ندارد، بلكه به چگونه زندگي كردن تو، كيفيت زندگي تو مربوط است. و تمام اين چيزها از راه اتصال رخ مي نمايند.

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

  يگانه راه ثروتمندي اين است كه دردسترس خداي هستي و تمام رنگها، رنگين كمان ها، ترانه ها و درختان و گلهاي آن باشي، زيرا خدا را نمي توان در معبدها يافت. معبدها به دست انسان ساخته شده اند. خدا را در طبيعت مي توان يافت. خدا در ستارگان و در زمين خواهي يافت. وقتي باران مي بارد و رايحه اي دل انگيز از زمين بلند مي شود، خدا را در آنجا مي تواني بيابي. خدا را د رچشمان يك گاو يا در خند ه هاي يك كودك مي تواني بيابي. خدا را در همه جا غير ازمكانهايي كه به دست مبلغان اختراع شده است مي تواني بيابي – اين مكانها تهي هستند. وقتي زندگي را همانگونه كه هست و بدون هيچ شرط و شروطي بپذيري، ناكهان خدا از تمام گوشه و كنارها خود را به تو مي نماياند. سرشار از خدا بودن ، يگانه امكان هر گونه معنا و هدف يافتن است. و كسيكه خدا را شناخته، فنا ناپذيري را شناخته است. آنگاه فقط جسم و تن او خواهد مرد. هسته اصلي وجودش براي هميشه و هميشه باقي خواهد ماند.

  تمامي آنچه زيبا و واقعي است، ‌با شگفتي همراه است. ظرفيت شگفت زده شدن را از دست ندهيد. اين يكي از بزرگترين موهبتهاي زندگي است. با ازدست دادن ظرفيت شگفت زده شدن، ديگر مرده ايد. اگر اتفاقات هنوز مي توانند سبب شگفتي شما شوند، زنده ايد و هرچه بيشتر در رويارويي با اتفافات مختلف حيرت كنيد،‌ زنده تريد‌؛ درست همانند سرزندگي و نشاط كودكان كه با ديدن يك سگ، ‌گربه، پرنده يا گوش ماهي در ساحل آنچنان شگفتي آنها را فرا مي گيرد كه باور كردني نيست. حتي اگر شما الماس بزرگ كوه نور را پيدا مي كرديد،‌ اين قدر حيرت زده نمي شديد. كودكان ظرفيت شگفت زده شدن را دارند پس هر گوش ماهي كوچكي برايشان همانند يك كوه نور است. معناي زندگي براي هريك از شما به اندازه ظرفيت حيرت و شگفتي در شماست. بارها و بارها به خود يادآوري كنيد كه زندگي پاياني ندارد و هميشه در حال حركت و نو شده است. زندگي سفري بي پايان است كه هر لحظه اش بكر و تازه است. هر لحظه از زندگي، شما را به اصل خودتان باز مي گرداند.

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:11 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

  دنياي ذهن شناخته شده است. اتصال و ارتباط با شبكه شعور كيهاني، رفتن به دنياي ناشناخته والوهيت دنياي ناشناختني است؛‌ درست مثل افق كه در ناشناخته مي گسترد. هرچه بيشتر به آن نزديك مي شويد،‌ از شما دورتر مي رود. همانند يك رنگين كمان است؛ دست نيافتني. مي توانيد تلاش كنيد تا به ناشناختني برسيد- تمامی تلاشتان بايد در همين جهت باشد- ولي غير قابل دسترسي است. خداوند ناشناختني است و به همين دليل زندگي زيباست؛ چون محال وجود دارد. زندگي ماجرايي هيجان انگيز است. هنگاميكه چيزي ممكن مي شود، ‌معناي خود را از دست مي دهد. به همين دليل زندگي در غرب، بي معناتر از شرق است. چون دانش و علوم مختلف ميزان اطلاعات شما را افزايش داده،‌ ظرفيت حيرت در وجودتان كم و كمتر شده است و تقريبا حساسيت خود را نسبت به ناشناختني از دست داده ايد. هميشه در دسترس ناشناخته و ناشناختني باشد.

  انسان در زمين موجودي بيگانه است. او دراين جهان است اما متعلق به آن نيست. مي كوشد به هر طريقي خانه اي بسازد، روابطي عاطفي ايجاد كند اما با شكست روبرو مي شود. تا زمانيكه انسان شروع به جستجوي درون نكند، همچنان بي خانمان خواهد ماند، زيرا خانه واقعي آنجاست. و دنياي درون فراتر از زمين است. دنياي درون بخشي از زمين نيست، در اين جهان است و د رعين حال دراين جهان نيست. همان لحظه كه خود را د ردنياي درونت بشناسي، احساس بيگانگي ناپديد مي شود. خانه خود، دنيايي را كه متعلق به آني و پادشاهي خدا را خواهي يافت. تا زمانيكه چنين نشود تمام تلاشهايت ناگزير به شكست خواهد انجاميد. تمام روابط عاشقانه ات بدون استثناء شكست خواهد خورد. تمام قدرتت ازهم خواهد پاشيد. شايد تو تمام ثروتهاي عالم را در اختيار داشته باشي اما همچنان فقير خواهي بود. شايد تمام دنيا مال تو باشد اما در اعماق وجودت احساس تهي بودن خواهي كرد. زندگي ات معنايي نخواهد داشت. همين كه كانون وجودت را بشناسي، محيط پيرامونت جزيي از آن مي شود. آنگاه تو در دنيا زندگي خواهي كرد و در عين حال در دنيا نخواهي بود و تحت تاثير آن قرار نمي گيري. 

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:9 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

 

ارزش هر رای  ملت چند؟

 

رای هر کدام از ما آنقدر با ارزش است که آن را به بالاترین قیمتها و همین طور به هر کسی هم نمی فروشیم ولی در طبق اخلاص می گذاری و نثار اهلش می کنیم.به کس کسونش نمی دیم به همه کسونش نمی دیم.

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

 

به جای این همه کاندیدا اگر چند حزب هر کدام یک کاندیدا معرفی می کردند بهتر نمی شد؟

شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:7 ::  نويسنده : شمیلا سیامکی

 

کاش برای کاندیداتوری ریاست جمهوری یکی که اهلش باشد وچشم و دل سیر و چشم و دل پاک و با تحصیلات مرتبط با امور کشور داری و سیاست یا اقتصاد و از هر نظر مناسب

وقتی یک غذا سالها خورده میشه حال آدم رو به هم می زنه

راستش دیگه از غذاهای تکراری حال ملت داره به هم می خوره.

    درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    پیوندهای روزانه
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی-اجتماعی و آدرس shamila.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 1412
بازدید هفته : 1603
بازدید ماه : 4405
بازدید کل : 3506037
تعداد مطالب : 14893
تعداد نظرات : 281
تعداد آنلاین : 1

<>